به گزارش سینماپرس، شاید نام «رسولاف» را بیش از آن که در عرصه اقتصاد شنیده باشید در عرصه هنر و خصوصا سینما شنیدهاید. نامی که سال ۹۶ با دریافت جایزه ویژه هیات داوران سیوششمین جشنواره فیلم فجر بیشتر شنیده شد اما حالا پس از دریافت خرس برلین برای فیلم «شیطان وجود ندارد»، بیش از پیش در عرصه جهانی شنیده خواهد شد.
خرس گرفتن با نه گفتن به استبداد
«نمیدانم در این فضای خاکستری موجود که تحتتاثیر بیاعتمادی فوقالعاده مردم به حاکمیت، بسیار ناامیدکننده و غمانگیز است، چطور میتوانم درباره خوشحالی از دریافت این جایزه حرف بزنم. با این حال فکر میکنم با توجه به موضوع فیلم که «نه گفتن» به یک قدرت استبدادی است، شاید بتوانم داستان فیلم را در این لحظه به یاد بیاورم که مستقیما میگوید این شرایط فقط به وسیله خود مردم میتواند تغییر کند و فکر میکنم آن چیزی که خیلی مهم است، حرکت عملی گروه سازنده این فیلم است. گروهی که با نه گفتن به سیستم سانسور، تلاش میکنند شرایط را به نفع اندیشههای مستقل تغییر دهند.» این جملات بخش اول گفتوگوی تلفنی محمد رسولاف با تلویزیون بیبیسیفارسی است. جملاتی که شاید از برادر یکی از پرسابقهترین عناصر کلیدی سیستم بانکی کشور، بعید و عجیب به نظر برسد.
فیلم قبلی این کارگردان با نام «لِرد» سال ۹۵ هم مورد توجه جشنواره کن آن سال قرار گرفت و موفق به کسب جایزه بخش فرعی نوعی نگاه این فستیوال فرانسوی شد. حالا هشتمین فیلم این کارگردان که در داخل کشور نام و نشانی از او نیست و از سال ۸۰ و آغاز فیلمسازیاش، هیچ فیلم مورد توجهی را در ایران اکران نکرده است، برنده خرس طلای برلین شده است. جشنوارهای که به تصریح مدیران جدیدش حتی تغییرات کادر مدیریتی پس از ۱۸ سال هم نمیتواند به وجهه سیاسی آن لطمهای بزند و این قدیمیترین فستیوال سینمایی اروپایی، با قوت به مشی سیاسی خود خصوصا در برخورد با فیلمهای خارجی ادامه خواهد داد؛ موضوعی که در شماره ۸۹۵ روزنامه در هفته گذشته نیز به آن اشاره شد.
حیات هنری با کمک تنفس مصنوعی سیاسی
محمد رسولاف در واقع تنها کارگردانی است که همه حیات هنری خود را مرهون سروصدای سیاسی است. او بهطور مرتب و مداوم پس از ۸۸ به بهانه دردسرسازیهای سیاسی بازداشت شده و البته در همه موارد هم احکام صادره یا مورد تجدید نظر قرار گرفته یا کاهش داده شدهاند. او یکبار پس از ۸۸، یکبار در سال ۹۰ و بار دیگر پس از ۹۵ با جرایم مختلفی تحت تعقیب قانونی قرار گرفته و بعضا احکام حبس ۶ ساله یا یک ساله برای او صادر شده است که البته هیچیک عملا اجرا نشدهاند. رسولاف هماکنون نیز صرفا ممنوعالخروج است و به اذعان خود او، حکم صریح و شفافی هم مبنی بر ممنوعیت از کار برای او صادر نشده است. ساخت هفت فیلم طی همین مدت از اواخر دهه ۸۰ نیز نشان میدهد که او هیچوقت مطلقا ممنوع از کار نبوده است. یک جستوجو در سایتها و پایگاههای خبری فارسیزبان خارجی هم نشان میدهد برای این شبکهها، بیش از وجوه هنری آثار این کارگردان، حواشی سیاسی او اهمیت داشته است. یکی از این اخبار را پایگاه رادیوفردا با ادعای بازجویی سپاه پاسداران از رسولاف کار کرده است. در واقع تقریبا در هیچ سایت و پایگاهی نمیتوانید نقد فیلمی از فیلمهای رسولاف را بیابید.
پول فعالیت هنری رسولافها از کجا تامین میشود
مساله وقتی حادتر میشود که فیلمهای او نه در داخل کشور و نه در خارج از آن اکرانهای گستردهای که بتواند هزینه فیلم را بازگرداند، نداشتهاند. این درحالی است که حداقل هزینه برای تولید یک فیلم بلند معمولی در ایران، یک میلیارد برآورد شده است. محمد رسولاف هزینه تولید فیلمهایش را از کجا تامین میکند؟
اما ورود مستقیم اعضای خانواده رسولاف به عرصه هنر، محدود به فیلمسازی برادر جلال رسولاف نیست. پسر این عضو پرسابقه سیستم بانک و بیمه کشور هم سالهاست که نهتنها مدیریت گالری محسن را برعهده دارد بلکه به تهیهکنندگی برخی فیلمها نیز مشغول است. احسان رسولاف، گالریاش را به نام برادر فقیدش که عکاس فیلم بود و در یک سانحه هوایی جانش را از دست داد، مدیریت میکند. گالریای که از دی سال ۸۸ بنیانگذاری شد و تاکنون یکی از مهمترین و فعالترین گالریهای کشور در حوزه تجسمی شناخته میشود. با این حال نام او زمانی بیشتر شنیده شد که همراه پیمان معادی، کارگردان فیلم «بمب یک عاشقانه» روی سن جشنواره فجر آمد تا جایزه ویژه هیات داوران یعنی یکی از مهمترین جوایز فستیوال ملی ایران را در مقام تهیهکننده دریافت کند. او همچنین انیمیشن «آخرین داستان» که سال گذشته در جشنواره فجر اکران شد و مستند «ناپدید» را هم تهیهکنندگی کرده است؛ اما همین فیلم برنده جایزه ویژه هم با فروش ۶میلیارد و ۸۰۰میلیونی خود از حضور در میان فهرست ۱۰ فیلم پرفروش سال ۹۷ بازماند و اختلاف آن با بالاترین فروش رقیب که رکورد آن را فیلم «هزارپا» با فروش ۳۸میلیاردی زد، نشان میدهد که باز هم رسولافها از جلب توجه ایرانیها بازماندهاند.
پیوند دستهای فرهنگی رسولافها با دستهای اقتصادی چیست؟
بدینترتیب احسان و حامد رسولاف، پسران جلال و محمد، برادر او در حوزه هنر و سینما فعالیت جدی و چشمگیری داشتهاند که البته همگی بیش از آنکه معطوف به ابعاد هنری و وجوه سینمایی بوده و برای مردم ایران ساخته شده باشد، به خاطر وجوه پررنگ سیاسیشان دیده شدهاند و البته بیش از آن که مردم ایران آنها را بشناسند، در خارج از کشور اکرانهای محدود داشتهاند. در واقع این دست آثار، بیشتر برای مخاطب خارجی تولید شدهاند و بخش اندکی از بازگشت سرمایهشان را اکرانهای محدود خارجی تامین میکنند. این اتفاق البته رگ حیات این نوع فیلمسازی را هم به حاشیهسازی سیاسی و هم به جلب رضایت مخاطب خارجی پیوند میزند؛ اما هنوز هم سوالات دیگر به جای خود باقی است. سهم بیشتر تامین هزینههای ساخت این دست آثار از کجا میآید؟
*صبح نو
ارسال نظر